دخترگلمدخترگلم، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

برای دخترگلم🌻

ثبت خاطرات زیبای باتوبودن

بانوی صبر! (ناخدای عفاف)

1391/3/17 19:28
نویسنده : بابا و مامان
974 بازدید
اشتراک گذاری

هنوز پنج‏ سال از تولد زینب علیها السلام نگذشته بود که هنگامه رحلت پدر بزرگ گرامی‌اش رسول الله صلی الله علیه و آله فرا رسید. در یکی از آن روزهای غمبار و حادثه ساز بود که زینب علیها السلام صبح زود برای تعبیر رؤیایی که شب قبل با دیدن آن پریشان شده و روحش ر آزار می‏داد به کنار بستر جدش رسول اکرم صلی الله علیه و آله شتافته و عرضه داشت: ای جد بزرگوار! خواب دیدم که در اثر وزش تند بادی، هوا تاریک شد و من از وحشت آن در پشت درخت‏ بزرگی پناه گرفتم، که ناگهان آن درخت عظیم در اثر فشار باد از جای کنده شد . خود را به درخت دیگر رساندم که شاخه همان درخت‏ بود، اما تند باد سخت آن را نیز از جای برکنده و با خود برد . پس از آن به شاخه‏ ای دیگر از آن درخت پناه بردم، آن هم شکست . آنگاه خود را به دو شاخه باقیمانده رساندم، اما آن‏ها نیز یکی بعد از دیگری در مقابل وزش طوفان از من جدا شدند و من از شدت اضطراب از خواب بیدار شدم .

با شنیدن سخنان دختر 5 ساله، اشک در چشمان پیامبر حلقه زد و فرمود: دخترم! اما آن درخت‏ بزرگ من هستم که از میان شما می‏روم و شاخه اول آن مادرت فاطمه علیها السلام است . شاخه دوم پدرت علی علیه السلام و دوتای دیگر برادرانت‏ حسن و حسین علیهما السلام هستند که با رفتن آن‏ها جهان تیره و تار می‏گردد .

 

وفات حضرت زینب سلام الله علیها تسلیت باد

 

زینب کبری (سلام الله علیها) به دنیا آمده بود تا صبر و شکیبایی را از حضور خویش شرمسار کند.

آه از نماز شب نشسته

و قامت نا گهان خمیده

! آه از موی سپید یک شبه!...

آه از دل زینب!

آه، ای ام المصائب، تمام داغ‌ها و سوگ‌ها، در حضور مصیبت‌های تو رنگ می‌بازد و از یاد می‌روند.

 

گریه برای زینب علیهاالسلام

هنگام ولادت حضرت زینب علیهاالسلام جبرئیل نازل شد و عرض فرمود: «یا رسول اللّه! نام این دختر را زینب بگذار». آن گاه جبرئیل گریست و پیامبر صلی الله علیه و آله از علت گریه او پرسید، پاسخ داد: این دختر از آغاز زندگی تا پایان عمر خویش، با درد و رنج خواهد زیست.

گاهی به درد مصیبت شما و زمانی در ماتم مادرش فاطمه، پدرش علی و برادرش حسن مجتبی علیه السلام گریه خواهد کرد. از همه بالاتر، به سختی‌های کربلا گرفتار می‌شود و مویش سفید و قامتش خمیده می‌گردد.

با شنیدن این خبر همه گریستند. در این حال حضرت زهرا علیهاالسلام پرسیدند: ثواب گریه برای دخترم زینب چیست؟ پیامبر فرمودند: ثواب گریه بر مصیبت‌های زینب کبری، مانند ثواب گریه بر برادرش حسین علیه السلام است.

بردبارتر از ایوب، کسی است که از خردسالی تا پیری، زندگی‌اش با اندوه عجین شده است. او «مادر مصیبت‌ها» زینب کبراست. در کودکی شاهد ستم‌هایی بود که به پدر و مادرش روا می‌شد. پس از آن هم پرستار فرق تا ابرو شکافته پدر گردید. جگر پاره پاره برادرش امام حسن مجتبی علیه السلام را با اشک چشم می‌شست و در غم بارترین تراژدی تاریخ، یعنی جریان کربلا، بار مصیبت‌های سنگینی را به دوش کشید و این درحالی است که «جز زیبایی چیزی ندید».

 

گریه امام زمان بر اسیرى زینب(س)

حاج ملا سلطانعلى، كه از جمله عابدان و زاهدان بود، مى گوید:

در خواب به محضر مبارك امام زمان (ع) مشرف شدم ، عرض كردم : مولاى من ! آنچه در زیارت ناحیه مقدسه ذكر شده است كه فَلَاندبَنَّكَ صَباحاً وَ مَساءً وَ لَاَبكِیَّنَ عَینُك بَدَلَ الدُموعِ دَماً صحیح است؟

فرمود: آرى!

گفتم: آن مصیبتى كه در سوگ آن، به جاى اشك خون گریه مى‌كنید، كدام است؟ آن مصیبت على اكبر است؟

فرمود: نه! اگر على اكبر زنده بود، او هم در این مصیبت، خون گریه مى‌كرد!

گفتم : آیا مقصود مصیبت حضرت عباس (ع) است؟

فرمود: نه! بلكه اگر حضرت عباس هم در قید حیات بود، او نیز در این مصیبت خون گریه مى‌كرد!

عرض كردم: آیا مصیبت حضرت سیدالشهداء (ع) است؟

فرمود: نه! اگر حضرت سید الشهداء (ع) هم بود، در این مصیبت خون گریه مى‌كرد!

پرسیدم: پس این كدام مصیبت است؟

                                  فرمود:

                                              مصیبت اسیری عمه‌ام زینب (س) است.

 

 

حیا و عفت حضرت زینب (سلام الله علیها)

«یحیى مازنى» كه از علماى بزرگ و راویان حدیث است، چنین نقل مى‏ كند: مدت‏ها در مدینه، در همسایگى على علیه‌السلام در یك محلّه زندگى مى‏كردم. منزل من در كنار منزلى بود كه «زینب» دختر على علیه‌السلام در آن‏جا سكونت داشت، حتى یك‏بار هم، كسى حضرت زینب را ندید و صداى او را نشنید. او هرگاه مى‏ خواست به زیارت جدّ بزرگوارش برود، در دل شب مى ‏رفت، و در حالى كه پدرش على علیه‌السلام در پیش و برادرانش حسن و حسین علیهما السلام در اطراف او بودند. وقتى هم به نزدیك قبر شریف رسول خدا صلى‌اللّه‌علیه‌و آله مى‏ رسیدند، امیرالمؤمنین علیه‌السلام شمعهاى اطراف قبر را خاموش مى‏ كرد. یك روز امام حسن علیه‌السلام علّت این كار را سؤال كرد، حضرت فرمود: «اَخشى اَن یَنظُر اَحَد اِلى شَخصِ اُختِكَ زَینَبَ؛ از آن مى ‏ترسم كه كسى (در روشنى) خواهرت زینب را ببیند.(6)»

راستى كجا رفته این مرزبانیهاى حیا؟! و چرا در جامعه شیعه علوى مى ‏بینیم كه مردان با همسران آرایش كرده و دختران بى‏ بهره از حیا در پارك‏ها و خیابان‏ها و... ظاهر مى ‏شوند؟!

و به قول «شیخ جعفر نقدى» زینب سلام اللّه علیها تربیت شده پنج تن آل عباء است: «فَالخَمسَةُ اَصحاب العَباءِ هُمُ الَّذِین قامُوا بِتَربیَتِها وَ تَهذِیبِها وَ كَفاكَ بِهِم مُؤَدَّبینَ و مُعَلِّمین؛ پنج تن آل عباء به تربیت و فرهنگ سازى و تهذیب زینب همّت گماردند و همین بس كه آنها اَدب كننده و آموزگار باشند.»(7)

 

پسندها (1)

نظرات (4)

مامان امیر مهدی
17 خرداد 91 16:36
ماشالا دخمل نازی دارین به ما هم سر بزنید
مامانی
17 خرداد 91 19:50
سلام مامانی بروزم
مامان الهه
17 خرداد 91 22:54
ممنون از اینهمه مطلب مفید خدا قوت
مامانی
18 خرداد 91 16:29
سلام عزیزم خانومی؟ فاطمه جان رو ببوس منم لینکتون کردم التماس دعا دارم